۳۴۹

ساخت وبلاگ
عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   ذوقی ندارم. چون هردفعه خواستیم، نشد.   موضوعات مرتبط: برای دردهایم. نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۳۹۶ساعت 10:25 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 12 تاريخ : شنبه 30 دی 1396 ساعت: 21:10

عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   « زود، خیلی زود همدیگه رو می بینیم. »   موضوعات مرتبط: روزمرگی ها. نوشته شده در شنبه سی ام دی ۱۳۹۶ساعت 16:46 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 22 تاريخ : شنبه 30 دی 1396 ساعت: 21:10

عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   اصلن چه دلیل منطقی ئی وجود داره که یک انسان به درو دیوار خونه‌ش نگاه کنه و ناگهان اشک بریزه.   موضوعات مرتبط: روزمرگی ها. نوشته شده در پنجشنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۶ساعت 18:59 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 29 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 12:44

 

آدم هایی که راه های تو را نرفتند،

جایی که تو‌ کُشته شدی نمُردند

اما می‌گویند «کاملن درکت می‌کنم» باید سلاخی شوند.

 

نوشته شده در جمعه بیست و نهم دی ۱۳۹۶ساعت 3:25 توسط سارینای|

۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 20 تاريخ : جمعه 29 دی 1396 ساعت: 12:44

عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   I'm laughing on the outside Crying on the inside.. . نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۶ساعت 12:25 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 55 تاريخ : پنجشنبه 28 دی 1396 ساعت: 7:41

 

یعنی میخام بگم ممکنه چشماتُ باز کنی و ببینی چشمات بسته‌ست.


باید خودتو واسه همچین لحظه ای خوب آماده کنی.

 

نوشته شده در چهارشنبه بیست و هفتم دی ۱۳۹۶ساعت 17:53 توسط سارینای|

۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 28 دی 1396 ساعت: 7:41

عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   مغزم دیگه داره به گای سگ میره. خدای من.   نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۶ساعت 16:53 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1396 ساعت: 7:34

  اصلن انسان همه کاراش عجیبه. مثلن ودکا میخوره با گلاب بعد یه سخنرانی ئی می‌کنه برات که امیدوار میشی یه این زندگی‌تخمی. به خودت امیدوار میشی. ای بابا.   -علیرضا، علیرضای خوبم.   نوشته شده در دوشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۶ساعت 19:48 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 26 دی 1396 ساعت: 7:34

عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   روزای مزخرف روزای مزخرف. حالم بهم می‌خوره. نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۶ساعت 20:27 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 11 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 4:32

عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   دلم برای صورتت ، برای دست کشیدن به صورتت تنگ شده.   نوشته شده در یکشنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۶ساعت 20:49 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 25 دی 1396 ساعت: 4:32

عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   می خواست بگوید دوستت دارم؛ پاهایم را می‌بوسید.   نوشته شده در شنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۶ساعت 10:16 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 7 تاريخ : شنبه 23 دی 1396 ساعت: 13:44

عنوان ندارد.

و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.

 

نه بابا. تو هم تخمت نبود.

 

نوشته شده در شنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۶ساعت 10:17 توسط سارینای|


۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 8 تاريخ : شنبه 23 دی 1396 ساعت: 13:44

عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   ما بی تو‌ خسته ایم. تو‌ بی ما میری تئاتر ؟   نوشته شده در چهارشنبه بیستم دی ۱۳۹۶ساعت 23:20 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 26 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 10:57

  هادی پاکزادِ عزیزم دلم برات تنگه. چند شب پیش خواستم خودم رو راحت کنم میدونی در اون حین به چی گوش میدادم؟ به «چیزی نیست» هادی واقعن دیگه چیزی نیست. « رنجی نیست که بخوام بکشم، میلی نیست تا برنده باشم، » بیخود دارم نفس می‌کشم. این کمک ها از طرف اطرافیان، چه آشنا چه غریبه رو‌ نمی‌خوام هادیِ عزیزم خسته ام.  تو‌ میدونی من چی میگم. کاش به اورژانس نمی‌رسیدم و صبح که بیدار میشدم درواقع مرده بودم.   میگفتی گاهی بیدار بمون تا صبح با خیالِ من.. امشبم مال تو . نوشته شده در چهارشنبه بیستم دی ۱۳۹۶ساعت 23:29 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 17 تاريخ : پنجشنبه 21 دی 1396 ساعت: 10:57

عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   مراقبم که نمیتوانستی باشی اما کاش باشی فقط باشی. . نوشته شده در چهارشنبه بیستم دی ۱۳۹۶ساعت 15:39 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 18:17

عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   اگر خوش شانس باشم فردا می‌توانم در آغوشت بمیرم در آغوش تو.. . نوشته شده در چهارشنبه بیستم دی ۱۳۹۶ساعت 15:41 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 14 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 18:17

  می‌خواستم در ارتفاع سینه هات انقلاب کنم شکست خوردم می‌خواستم خشم و کفر و آزادی را نشانت دهم شکست خوردم خشم را خشمگین ، کفر را کافر می‌شناسد. و آزادی شمشیری ست که فقط در دست آزاده ها می‌بُرد.   ---   دست و پا زنان در آب اما غرق نمی‌شویم لباس سفر پوشیده ایم بی آن‌که مسافرت کنیم نامه می‌نویسیم بی آن‌که پست کنیم بلیط رزرو می‌کنیم ولی در فرودگاه می‌مانیم من و‌ تو ترسوترین مسافرانی که جهان دیده است... ---  روزی که به مردی برخوری که قادرت کند -مثل من- با شعر حمام کنی سرمه بکشی و موهایت را شانه کنی آن روز می‌گویم : تردید نکن با او برو چون برایم مهم نیست مال من باشی یا مال او مهم اینست مال شعر باشی --- باران هرروز خیس‌مان می‌کرد، بر بارانی هامان سبزه می‌رویید. اما پس از تو سبزه نیست. باران بر تنهاییم می‌بارد و سبزه ای نمی روید. --- وقتی به تاجران مشرق‌زمین از گنج های تنت گفتم قافله های روانه به سوی هند برگشتند تا عاج های سینه‌ی تورا بخرند. وقتی به باد گفتم گیسوهای سیاهت را شانه کند عذر خواست که عمر کوتاه است و گیسوهای تو بلند.. نوشته شده در شنبه شانزدهم دی ۱۳۹۶ساعت 0:6 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 7:55

 

می خندید.

گفتم: چه‌ خوب می‌خندی

گفت: تو‌ هم همراهم بخندی خوب ترم میشه.

...

 

۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 3 تاريخ : يکشنبه 17 دی 1396 ساعت: 7:55

عنوان ندارد.

و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.

 

گلاب دره قرار نبود بریم باهم؟

 

نوشته شده در شنبه نهم دی ۱۳۹۶ساعت 1:6 توسط سارینای|


۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 5:55

عنوان ندارد. و شاید سارینا دردِ یک زنِ چندهزارساله را هرروز در چشمانش پنهان می‌کند.   دلم می‌خواد بیام پیش تو نمی‌تونم جلوی گریه‌م رو بگیرم. . موضوعات مرتبط: برای دردهایم. نوشته شده در شنبه نهم دی ۱۳۹۶ساعت 21:9 توسط سارینای| ۳۴۹...
ما را در سایت ۳۴۹ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4wearehereforthewar6 بازدید : 7 تاريخ : سه شنبه 12 دی 1396 ساعت: 5:55